در این نوشتار نگاهی به این مساله میاندازم که فرصت گردشگری ورودی غیر زیارتی در ایران را میتوانیم به عنوان بستری برای تبلیغ دین بدانیم یا چشم ها را باید شست، طور دیگر باید دید.
تبلیغ دین
کاری که مبلغین دینی برای دعوت از مردم به دینداری و دین مداری انجام می دهند و معمولا با وعظ و سخنرانی همراه است.
از تئوریهای خیلی تند و رادیکال میتوانیم به این موضوع نگاه کنیم که غیر خودشان را تکفیر میکنند و ریختن خونشان را حلال میدانند تا تئوریهای پلورالیزم دینی با رویکرد سکولار که هیچگونه تبلیغ و ارائه آموزههای اعتقادی به دیگران را بر نمیتابد.
در تعامل یک دین با خارج از محیط خودش نسبت به مقولهی تبلیغ سه نگاه تبیین شده است:
Exclusivism انحصارگرایی
شمول گرایی Inclusivism
تکثرگرایی Pluralism
در دیدگاه اول یک دین، اعتقاد دارد که صرفا آنها نجات پیدا میکنند و غیر آنها راهی به سوی نجات ندارد و در دیدگاه سوم همهی اعتقادات در میزان حق بودن در یک سطح هستند. رویکرد دوم با نگاه میانه رو به این مساله میپردازد که ما هستیم و دیگر اعتقادات نیز هستند. البته که ما برای خودمان نجات در نظر میگیریم ولی دیگر اعتقادات را نفی نمیکنیم و برای آنها نیز حض و بهرهای از دستیابی به حقیقت و نجات در نظر میگیریم.
با این مقدمه، اولین قدم این است که بدانیم در نگرش اسلامی در چه جایگاهی قرار داریم؛ بیشتر صاحبان سخن به نگرش اول و سوم می پردازند و نگرش میانه آنطورکه باید بدان پرداخته نشده است.
تعاملات پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) نسبت به دیگر ادیان،زندگی مسالمت آمیز آنها در عصر نبوی زمان ائمه، وجود دیگر ادیان بعد از ظهور منجی صدها حدیث در تراث حدیثی شیعی هدایتگر ما به تعامل میانه است.
تعامل دین و گردشگری از نگاه تبلیغی
از این ها که بگذریم، رابطهی صنعت گردشگری و دین را میتوانیم بیطرفانه تبیین کنیم. البته این یک نگرش کلی و عمومی در صنعت گردشگری بین پیشگامان این صنعت در دنیاست است.
در واقع نه صنعت اجازه دارد که در یک جامعه میزبان آموزههای اعتقادی و دینی آنها را رو به سمت تغییر و دگرگونی پیش ببرد و نه آنکه از سوی دیگر دین اجازه دارد که از این صنعت به عنوان یک بستری تبلیغی صرف استفاده کند.
این نگرش بی طرفانه Neutral در کشورهایی که صنعت گردشگری آنها (در قسمت ورودی غیر زیارتی) با هزار و یک مشکل و دشواری همراه است، بسیار بیشتر مورد تاکید است چراکه هرگونه کار تبلیغی عریان میتواند موجب ایجاد یک نگرش تبلیغی به آن مقصد شود و بالتبع دیگر گردشگران از ورود به آن مقصد منصرف شوند.
نگاه انسانشناسانه
در نگاه انسانشناسانه نیز بشر ذاتا به داشتههای اعتقادی و ارزشی خودش بسیار محافظهکار است و علاقهای ندارد که آنها را در بوتهی نقد و نفی قرار دهد. ایهی قرآن کریم نیز همین مساله را با زبانی شیوا بیان میکند:
کلُّ حزبٍ بَما لَدَیهِمْ فَرِحُونَ
انسان ها به داشته های خودشان شاد و سرخوشند
در این نگاه، حتی انسانهایی که در باورهای خودشان نیز چندان راه تحقیق و جستجو را طی نکردهاند وقتی در بوتهی نقد و نفی اعتقادات خود قرار میگیرند تلاش میکنند که از ارزشها و باورهایش دفاع کنند.
لذا هرگونه مجادله دینی میتواند کام افراد را تلخ کند. البته بحث و گفتگوی دینی از این موضوع مستثنی است.
توصیه آموزههای دینی به تاکید کردن بر مشترکات بین ادیانی بجای تمرکز بر اختلافات و تفاوت ها رهنود خوبی برای فعالین این عرصه است:
قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ کَلِمَهٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا
گردشگری ایران
گردشگری ورودی غیر زیارتی در ایران که به تعبیر یکی از بزرگان این صنعت مانند شمعیست که در کنار یک پنجرهی باز و در هوای طوفانی به سختی آن را روشن نگه داشتهایم بسیار حساس و آسیبپذیر است.
کوچکترین فعالیتی که خارج از عرف صنعت باشد برای تضعیف گردشگری ایران در عرصه بین المللی تاثیر گذار است و می تواند همین شمع کوچک را نیز خاموش کند.
رابطهایست بین رونق گردشگری، وفاداری گردشگری به مقصد، ارزش ادراک شده و دانش که شاید در یادداشتی دیگر در آینده به آن پرداختم.
تبلیغ توریسم؟
این نکته را در نظر بگیرید که روحانیون تبلیغی مسیحی در کشورهای اروپایی و امریکای در گوشه و کنار شهر مستقر هستند و با کوچکترین بهانه با مردم در مورد مسیح و مسیحیت صحبت میکنند و کار تبلیغ دین انجام میدهند.
این مساله تا به آنجا پیش رفته است که اصطلاحی بوجود آمده است با عنوان:
Don’t preach to me
عدم توجه ما به این پیش زمینهها و انجام کارهای فرهنگی سطحی میتواند نتایج معکوس دهد.
به عنوان یک مبلغ دینی و فعال در حوزه گردشگری اولین سوالی که خیلی افراد از من پرسیدهاند این است که: تابحال چند نفر را مسلمان کردهای؟
مواجهه من با این سوال، نگاهی ست که نشان از فرسنگ ها فاصله بین فهم تبلیغ دین و صنعت گردشگری ست.
چه کنیم؟ فرصت گردشگری را رها کنیم؟
مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید
اولا،
برای تبلیغ دین نیازی نیست که با زبان و گفتار توریستها را به اسلام دعوت کرد. رفتارهای انسانی ایرانیان که برخواسته از یک تمدن کهن به همراه فرهنگ اسلامی است، اگر در بستر جامعه پیاده شوند بزرگترین تبلیغ است.
فراموش نمی کنم، در جلسهای از یکی از مراکز اسلامی در اروپا پرسیدند شما چطور بعد از مسلمان شدن یک شخص اون رو به مذهب شیعه دعوت میکنید؟
ایشان فرمودند، ما از اون تازه مسلمان درخواست می کنیم دو هفته با شیعیان و دو هفته با اهل تسنن زندگی کند و بعد خودش تصمیم بگیرد. انتخاب بر پایه=ی یک تجربه زیسته نه در بستر تبلیغ و سخن و نشان دادن مدینه فاضله. (الله اکبر)
کلام امام رضا علیه السلام را میتوانیم سرلوحه قرار دهیم:
کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم
مردم را به غیر زبانتان (عملتان) به دین دعوت کنید.
دوما،
می توانم از بستر تفسیر میراث تاریخی و فرهنگی بهرههای خیلی زیادی برد.
در صنعت گردشگری بجای آنکه به فکر این باشیم که مبلغ دین باشیم، تلاش کنیم که مفسر تاریخ و فرهنگ ایران باشیم. هدف مشترک است ولی روش متفاوت.
تفسیر کردن میراث ملموس و ناملموس ایران به زبان شیوا و با ادبیات بین المللی (نه صرفا زبان خارجی) بزرگترین کار تبلیغی است.
راهنمایانی که در تفسیر میراث تاریخی و فرهنگی این مرز و بوم زحمت میکشند بزرگترین مبلغین ایران و اسلام هستند.
← در تفسیر کردن، مفسر در مقام اقناع کردن مخاطب نیست و صرفا به بیان مطالب میپردازد چه آنکه مخاطب آن را بپذیرد و یا رد کند.
← در تفسیر، خودمان را صرفا یک کارشناس و متخصص در ارائه یک مطلب میدانیم بدون آنکه نسبت به طرف مقابل الزامی به پذیرش داشته باشیم.
← در تفسیر، مفسر مخاطب خودش را بواسطه داشتههای اعتقادی و ارزشی نقد و نفی نمیکند؛ بلکه در تلاش برای تشریح میراث ملموس و ناملموس است.
← در تفسیر، مفسر در مقام قضاوت کردن نسبت به مخاطب نیست، بلکه تلاش میکند با ادبیات مشترک به تبیین فرهنگ و داشتههای میراثی بپردازد.
← در تفسیر، مفسر خود را یک هدایت یافته و منجی دیگران نمیداند؛ صرفا تلاش می کند داشتههای دانشی خود را با دیگران به اشتراک بگذارد.
← تفسیر درآمدزاست و تبلیغ هزینه بردار
نتیجه آنکه:
روش شناسی از فعالیتهای فرهنگی و دینی در عرصه گردشگری یکی از الزامات ورود به این صنعت است. حضوردغدغهمندانه برای تبلیغ معارف دینی در عرصه گردشگری نه تنها ما را به هدف نمی رساند بلکه مضرات آن بیشتر است.